دودکرمه در سیب تروتازهای خانه کرده و خیلی آن را دوست دارد. یک روز به سرش میزند چند روزی سفر برود. خانهاش را به همسایه میسپارد و میرود اما مسیر را گم می کند و سفرش طولانی میشود. وقتی برمیگردد اثری از خانهاش نیست. همسایهاش عمولالا برایش توضیح میدهد چه اتفاقی افتاده.