حتی صمیمیترین دوستها هم ممکنه یه روزی با هم اختلاف پیدا کنند؛ قهر یا لجبازی کنند و برای مدتی (هرچند کوتاه) خیال کنند دوستیشون به آخر رسیده. اما وقتی پایههای دوستیشون محکم باشه، این اتفاقها به صمیمیتر شدنشون کمک میکنه. تا حالا با دوست صمیمیتون قهر کردید؟ اگه دوستتون مرکز توجه دیگران باشه چه حس و حالی پیدا میکنید؟ اگه یه روزی قضیه به جایی برسه که مجبور بشید با دوستتون یه دعوای متفاوت راه بندازید، چه جنگی راه میاندازید؟ جنگ پنیری؟ جنگ تخممرغی؟ جنگ شکلاتی؟ جنگ... شاید هم
جنگ دکمه ای! درست مثل گریس و الی.
مُد دکمه
گریس و الی شخصیتهای اصلی کتاب جنگ دکمه ای اند. دوستهای صمیمییی که کارشون به یه جنگ میکشه. یه جنگ متفاوت و پر دکمه.
قضیه از چه قراره؟ الان میگیم...
گریس و الی از کلاس دوم، بهترین دوستهای همدیگهاند. الی همیشه مرکز توجه دیگرانه و گریس با این قضیه هیچ مشکلی نداره. از دوستی با الی هم خیلی کیف میکنه. اما یه دفعه همه چیز تغییر میکنه. گریس علاقه زیادی به جمعکردن وسایل داره چیزایی که از نظر خیلیها بهدرد نخورند ولی اون دوستشون داره. کمکم گریس مرکز توجه همه میشه. چون خیلی اتفاقی یه مد راه میاندازه که کل مدرسه رو میگیره. مُد چی؟ دکمه! این مُد ممکنه پایان دوستی الی و گریس باشه. چرا؟ چون الی اصلا دوست نداره کسی بهتر از خودش باشه. پس با کمک «هنک» بزرگترین دکمهجمعکنِ کلاس ششم، نقشهای میریزه تا این مد رو متوقف کنه. اما متوقفکردن همچین مدِ دنبالهدار و پرطرفداری چقدر ممکنه؟
یه قاچ از کتاب جنگ دکمه ای
تو یه بخش از کتاب جنگ دکمه ای اومده:
ندیدن اِلی در تمام تابستان، حس غریبی دارد. دو ماه و نیم است که نه به هم ایمیل زدیم، نه تلفنی با هم صحبت کردیم. البته من به این وضع عادت کردهام. خانوادهی او در کلورادو یک خانهی ویلایی دارند که تعطیلات به آنجا میروند سفر هم زیاد میروند، به همه جای دنیا.
گاهی فکر میکنم شاید الی مثل لاستیک یدکی، یک «دوست جونجونی یدکی» هم در آسپن (Aspen) دارد و گاهی فکر میکنم هر سال فقط تا ماه ژوئن، دوست جونجونی یکدیگر هستیم و شاید واقعا نیاز داریم که تابستان طولانی را بدون یکدیگر سپری کنیم، بدون هیچ ارتباطی.
اما امروز، اولین روز مدرسه است و من او را بیرون از کلاس هنر، داخل سالن میبینم. تا سرش را برمیگرداند و نگاهمان بههم میافتد، مثل دوتا آهنربا بهسمت هم میدویم و همدیگر را بغل میکنیم...
سلطان داستانهای مدرسهای
نویسندهی کتاب جنگ دکمه ای ، اندرو کلمنتسه که بهش میگن «سلطان داستانهای مدرسهای». کلمنت معلمه و همهی کتابهاش دربارهی اتفاقهای مدرسهست.
یکی از باحالترین ویژگیهای کتاب جنگ دکمه ای اینه که نگاه دقیقی به دوستی داره؛ و البته این که چرا دوستهای بامعرفت تو زندگیمون خیلی مهماند. تو این کتاب، گریس شروع میکنه به تلافیکردن کار الی. ولی بعد با کمک هنک میفهمه که جواب یه اشتباه رو نباید با یه اشتباه دیگه داد.
این کتاب نگاه بامزه و غیرمرسومی به مدهای دورهی نوجوونی داره. جو دکمهجمعکردن ما رو یاد مدهای مختلف دوران مدرسه میاندازه. در کل کتاب جنگ دکمه ای نگاه متفاوت و بامزهای دربارهی دوستی و مُدهای مدرسهای وجود داره.
این کتاب تو ژانر رئال نوشته شده. ژانر رئال چیه؟ قبلا دربارهش حرف زدیم. اگه دوست داری یادداشت «همهی داستانها واقعیت دارند» رو بخونید.
نظرات طرفدارهای جنگ دکمه ای
کتاب جنگ دکمه ای انقدر پرطرفدار بوده که خوانندههای زیادی تو سایتهای کتابخونی دربارهش نوشتهاند.
یکی از خوانندهها دربارهی این کتاب نوشته: «این کتاب من رو به مطالعه علاقهمندتر کرد. خیلی باحال بود.»
خوانندهی دیگهای نوشته: «خیلی باحال بود. تو مدرسهی ما هم چیزهای مختلفی مُد میشه. اما تا حالا جمعکردن دکمه مد نشده.»
یکی از خوانندهها هم نوشته: «خیلی دوستش داشتم و به دوستهام هم این کتاب رو معرفی کردم. شاید با هم یه مُد دکمهای راه بندازیم.»
اگه از کتابخونهای حرفهای هستید، پیشنهاد میکنیم یادداشت « بهترین کتابهای کودک و نوجوان ۲۰۱۹» رو بخونید. تو این یادداشت دربارهی بهترین کتابهایی حرف زدیم که نشریهی نیویورک تایمز تو سال ۲۰۱۹ معرفی کرده. تو یادداشت «فواید کتابخوندن» دربارهی تاثیرات کتابخوندن تو زندگیمون حرف زدیم. اگه یادداشت «چطوری یه کتاب رو دو سوته بخونیم؟» رو هم بخونید، یاد میگیرید چطوری یه کتاب رو با سرعت و تمرکز بالا بخونید.خب، برامون بنویسید. تا حالا با صمیمیترین دوستتون قهر یا کلکل کردید؟ تعریف کنید ببینیم سر چی بوده و چطوری دوباره آشتی کردید.