اینها ابرقهرمان نیستند، آدمهاییاند که به خاطر تفاوتها یا محدودیتهای جسمی (یا ذهنی)شون ناامید نمیشن و ثابت میکنند هرکس با پشتکار و علاقه میتونه قهرمان زندگی خودش باشه.
3 دسامبر (12 آذر) روز جهانی معلولینه. ما هم کتابهای زیادی تو این زمینه منتشر کردیم، مثل کتابهای «آدمهای معمولی دنیا را تغییر میدهند: هلن کلر»، «همهی ما شگفتانگیزیم»، «رویای امانوئل»، «جنگی که نجاتم داد» و ...
«هلن کلر» از مجموعه کتابهای «آدمهای معمولی دنیا را تغییر میدهند» دربارهی یکی از شخصیتهای معروف دنیاست که زندگی الهامبخشی داره. وقتی هلن دو ساله بود، دچار یه بیماری نادر میشه و برای همیشه شنوایی و بیناییش رو از دست میده. اولش که تو سیاهی مطلق زندگی میکرد، ارتباط برقرارکردن با دیگران براش سختترین و بینتیجهترین کار دنیا بود. اما به کمک معلم خصوصیاش تسلیم نشد و یاد گرفت چطور از طریق لمسکردن چیزها با جهانِ خارج ارتباط برقرار کنه...
کتاب تصویری «همهی ما شگفتانگیزیم» هم دربارهی پسریه که ظاهر متفاوتی داره و به خاطر این موضوع خیلی اذیت میشه. دوست داره آدمها نگاهشون رو عوض کنند و بخشهای دیگهای شخصیت و هویتش رو ببینند. مامانش همیشه بهش میگه «تو شگفتانگیزی.» پسرک داستان میدونه که نمیتونه چهرهش رو عوض کنه، اما همیشه فکر میکنه آدمها میتونند نگاهشون رو تغییر بدن و متوجه بشن که همهی آدمها شگفتانگیزند!
«رویای امانوئل» هم دربارهی پسریه که یه پا نداره. تحمل این تفاوت برای هر کسی پذیرفتنی و قابل تحمل نیست و باعث میشه پدرش ترکشون کنه. اما برای امانوئل اصلا مهم نیست و میخواد به همه ثابت کنه چیزی نمیتونه جلوی رسیدن به آرزوهاش رو بگیره.این کتاب پر از انگیزه و امید به زندگیه و میگه هیچ محدودیتی، حتی معلولیت نمیتونه جلوی رسیدن آدمها به خواستهها و آرزوهاشون رو بگیره.
شخصیت اصلی رمان «جنگی که نجاتم داد» هم یه دخترِ نوجوون پاچنبریه به اسم «آدا» که درگیر یه جنگه، اون هم جنگ جهانی دوم. آدا به خاطر ناتوانیاش توی زندگی خیلی تحقیر شده، با این حال یه روز تصمیم بزرگی میگیره. با برادرش سفری رو شروع میکنه تا بفهمه به دنبال رویاها رفتن چه شکلیه...
شما چه کتابهای دیگهای میشناسید که به موضوع معلولیت پرداخته باشه یا شخصیت داستانش یه تفاوت یا ناتوانی داشته باشه؟